من: «مامان بزرگ، من میخوام بدونم خود بید یعنی چه؟»
مادربزرگ: «شنیدم مجنون زیر این درخت برای لیلی بیقراری میکرده!»
من: «خب بید یعنی چه؟»
مادر: «من که هر چی میگم حرف خودتو می زنی. برو از معلمت بپرس!»
بیفایده بود. معلم هم معنا و علت نامگذاری این درخت را نمیدانست و این گونه پرسش من بیپاسخ ماند.
البته من بعدها دانستم نام انگلیسی این درخت «wileg» است که از یک کلمه قدیمی انگلوساکسون آمده است اما معنی فارسی آن را نه، نمی دانم.
برای همین رفتم سراغ فرهنگنامهها و آنجا معنی مشخصی برای نام بید مجنون نبید! یا نبود. این عادت از زمان سریال «شبهای برره» مانده که بود را بید میگویم. جرقه ای زد و در جستوجوی دیگری متوجه شدم در بیشتر گویشهای محلی و زبانها و لهجههای فارسی مثل زبان بختیاری یا بخشی از استان بوشهر، بود را «بید» میگویند.
خودم معنا کردم :« بید مجنون» یعنی « مجنون بود» البته شاید!
اما نه، این نمیشود. دوباره شروع کردم. من اگر در درسهایم این پشتکار را داشتم حتماً تا به حال پروفسورا گرفته بودم!
نوبت زبانشناس است. تماس میگیرم و میپرسم آیا درباره معنای نام درختها تا به حال تحقیقی انجام شده است و بهنازعسگری زبانشناس، میگوید: « هنوز چنین کاری نه در حوزه بزرگسال و نه در حوزه کودک و نوجوان انجام نشده است.»
او برایم میگوید که این کلمهها معمولاً ریشه در زبانهای فارسی باستان و فارسی میانه دارند و طی زمان دچار تغییرات شدهاند. ممکن است در فرهنگ های تخصصی زبانهای باستانی بتوان ریشه اینها را درآورد.
زبانی با 400 لغت!
حالا نوبت فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. یدالله منصوری که لغتشناس است، میگوید: « موضوع پیدا کردن ریشه کلمه، در همه زبانها وجود دارد و البته یک جستوجو در متون قدیمی است و به پیشینه زبان برمیگردد. حالا در زبانهای کهنسال چون متون کم است و لغات کمی بازمانده، کار دشوارتر میشود. مثل زبان فارسی که پیشینه همه واژههای آن به بیش از سه هزار سال قبل باز میگردد و به همین دلیل ما قادر به تشخیص ریشه همه واژهها و معنای آنها نیستیم. مثلاً درخت چنار در زبان پهلوی «چندار» نامیده میشده که شاید «دار» آن به معنای درخت باشد. »
گفتم اما انگلیسی زبانها و حتی دیگران این کار را کردهاند و شنیدم: « انگلیسی معلوم است سه هزار سال بیشتر نیست و البته زبان انگلیسی خودش از زبان ژرمن جدا شده و کل عمر زبان انگلیسی به عمر فارسی دری می رسد. پس پیدا کردن ریشة کلمهها در آن امکانپذیر است. » و من دانستم که از زبان فارسی کهن که میتوان برای ریشهیابی کلمهها به آن مراجعه کرد 400 لغت بیشتر نمانده است و... من که همه مشکلاتم حل شده و مانده همین معنی بیدمجنون.
درخت آرایشگر
جهان ما پر از اسم است. ما معمولاً اسم بسیاری از درختان، گیاهان و علفها را میشنویم و گاهی به نظرمان خیلی عجیب میآید، اما هیچ فکر نکردهایم که این اسمها ریشه و تاریخچه دارند وگاهی هم از زبانهای مختلف دنیا گرفته شدهاند. یا بعضی از درختها هستند که ما نامشان را نمیدانیم و حتی آنها را ندیدهایم، اما ماجراهایی برای خود دارند.
مثلاً در میان درختانی که اسم جالبی دارند، یک درخت هم هست به نام «درختباربِر» ( که به فارسی معنی سلمانی میدهد.) اهالی بومی برگهای این درخت را به صورتشان میمالند تا ریششان بلند نشود.
درخت مسافر
در ماداگاسکار، یک نوع درخت به نام «تراولر» معروف است، یعنی درخت مسافر! چون این درخت برگهای پهن بادبزنی دارد که آب باران را در خود نگاه میدارد و هر وقت مسافری از زیر این درخت عبور کند، میتواند با آبی که در برگهای درخت جمع شده، رفع عطش کند!
یا «آورو» به معنای تیر. گیاهی معروف که سرخپوستان شمال امریکا نامش را گذاشتهاند چون عصاره آن را به زخمهای ناشی از اصابت «تیر» میمالیدهاند. درخت کاج (pine) اسم خود را از یک کلمه لاتین (pinus) گرفته است که نوک تیز معنی میدهد. گل ماگنولیا هم به خاطر « پیرماگنول» فرانسوی که گیاهشناس بود، این نام را به خود گرفته است.
زن قربانی
گیاه «مینت» ( در فارسی نعناع) اسم خود را از کلمه (Menthe) گرفته است. این کلمه در افسانههای قدیمی نام زنی بوده است که در اثر سحر و جادوی رقیب خود، «پراسپرینا»، به صورت گیاهی در آمده است.
گیاه «تیم» یا همان آویشن خودمان اسم خود را از کلمه لاتین Thymus گرفته است، که معنی قربانی میدهد. رومیها این گیاه را در محراب اماکن مقدسشان میسوزاندند.
و هزاران گیاه و درخت دیگر که جایی برای پرداختن به نام آنها نداریم.